هفت واژگونی نظام سرمایهداری
شاید بارها از کارخانهداران شنیده باشید که میگویند اگر من نباشم، صدها کارگر زیر دست من بیکار میشوند. صدها نفر و خانوادهشان با کسبوکار من ارتزاق میکنند. این یک واژگونی بیشرمانهی واقعیت است. این کارفرما است که به کار کارگر نیاز دارد. کارگر بدون کارفرما میتواند کار کند، اما نظام سرمایهداری، این واقعیت منطقی و ساده را واژگونه میکند، یعنی آنچه در کل درست است در جزء برعکس دیده میشود: اکنون بهنظر میرسد که کارگران هستند که به کار نیاز دارد.
صندوق سرمایهگذاری؛ طرحی برای فقرزدایی و حمایت از کارآفرینی
اکثر دوستان و تحصیلکردههای هزاره دنبال راهکارهای سیاسیاند، اما به باور من بهتر است که دنبال یک راه حل عملی و مؤثر اقتصادی باشیم تا راهکارهای سیاسی. آنچه که هزارهها را امروز بیشتر تحقیر میکند، نداشتن پست دولتی و کرسی وزارت نیست، بلکه صفهای طولانی برای گرفتن چهار قرص نان خشک مجانی، لشکری از بیکاران تحصیلکرده و تحصیلناکرده و فقر شدید اقتصادی است که خیلیها را در بین این مردم برای تهیهی نان شب و کرایه یک اتاق با مشکل مواجه کرده است. پس لازم است که اگر دولت نمیتواند کاری کند، ما خودمان جهت بیرونرفت از این وضعیت تلاش کنیم؛ چون هزارهها از این ناحیه بیشتر آسیبپذیرند، تا مسائل دیگر.
«چیزی بهنام سند بودجه ۱۳۹۹ تصویب نشده است»
سر تا پای این بودجه، خاکزدن به چشم مردم است. در همین کتاب/سند، اگر نزدتان باشد، شما هیچ چیزی از آن نمیفهمید. در جای ما، در گرگگ، دو سال است که یک کلینیک ساخته شده است. همان را در بودجهی سال ۱۳۹۹ آوردهاند. هیچ چیزی از آن سر در نمیآورید. چیزی دیگری را گنگ نوشته میکنند؛ گنگ مطلق. چیزهایی در آن است که هیچ چیزی از آن نمیفهمید. من نمیفهمم که سال ۱۳۹۹ این دولت چقدر پول مصرف میکند و چقدر بودجه میسازد. در سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۷، این دولت چه داشته و چه میکرده است. من نمیفهمم. یک چیز چتیات، بیمعنی، گدود، و یک چیز مسخرهای که آدم از آن شاخ در میآورد. نمیفهمم که در این وطن چه میگذرد، اینها در این وطن چه میخواهند. ما که سر در نمیآوردیم.
دستنوشتههای ۱۸۴۴، و روایت رنج انسان کارگر
انگیزهی اصلی سرمایهدار در سرمایهگذاری، همواره «سود شخصی» است. بنابراین، منافع سرمایهدار در تقابل خصمانه با منافع جامعه قرار دارد. بهمیزان فلاکتزدگی جامعه، خوشبختی سرمایهدار ضمانت میگردد. یعنی نرخ سود، برخلاف اجارهبها و دستمزد، در جوامع ثروتمند پایین، و در جوامع فقیر، بالا است. تنها ابزار دفاعی جامعه در برابر سرمایهداران، «ایجاد رقابت» میان آنهاست. رقابت میان آنها باعث افزایش دستمزد و کاهش قیمتها میشود.