پس از سقوط حاکمیت طالبان، دولت کنونی که به حمایت آمریکا در افغانستان بهوجودآمد، نظام اقتصاد بازار را به رسمیت شناخت. خصوصی سازی نهادهای آموزشی و تحصیلی در افغانستان در این مرحله آغاز شده است.
در دورهی جنگ مجاهدین، از اواخر دههی پنجاه شمسی تا سقوط حاکمیت طالبان، بهجز در شهرهای بزرگ، در تمامی مناطقی که از دسترس دولت خارج بودند، مجاهدین با توجیه ایدئولوژیکشان مکتبها را بستند و آنها را منبع ترویج بیدینی تلقی میکردند. در نتیجهی این برخورد مجاهدین و سنتگرایان مذهبی، کسانیکه در این زمان تولد و بزرگ شدند، تنها در مناطقی که مدارس مذهبی یا مکتبهایی که در سایهی حاکمیت گروههای مجاهدین ایجاد شده بودند، میتوانستند آموزش ببینند و دیگران از سواد و آموزش محروم بودند و جذب گروههای مجاهدین میشدند یا به ایران و پاکستان برای کارگری میرفتند.
رویکرد طالبان بدتر از مجاهدین بود. این گروه دختران را از رفتن به مکتبها و دانشگاهها محروم کرد و مضامین مذهبی را در نصاب آموزشی بیشتر کرد.
در اواخر دههی شصت شمسی، نیروهای شوروی افغانستان را ترک کردند، پس از آن توجه به احیای نهادهای آموزشی در افغانستان صورت گرفت. به کمک نهادهای خارجی و با مدیریت سازمانهای غیر دولتی، در بعضی مناطق، مکتبهای جدید ساخته شدند. مکتبها و دانشگاههای که در جریان جنگهای داخلی و حاکمیت طالبان ساخته شده بودند، پس از تشکیل دولت جدید تحت پوشش وزارت معارف و وزارت تحصیلات عالی قرارگرفتند.
برچیدهشدن حاکمیت عقبگرای طالبان و کمکهای خارجی برای بازسازی افغانستان از سوی کشورهای جهان، زمینهی آموزش به دانش آموزان و تحصیلات دانشگاهی را برای دانشجویان فراهم کرد و میلیونها دانشآموز و دانشجو توانستند در مکتبها و دانشگاههای دولتی جذب شوند. این روند از آن زمان با گذشت هرسال تقویت شد و مکتبها و دانشگاههای دولتی جدیدی نیز ساخته شدهاند.
آموزش تا هر سطحی که صورت بگیرد نیاز انسان و یک حق بشری است که نظامهای سیاسی مکلف به ایجاد سهولت برای تحقق آن به تمامی افراد میباشند. با این کار، توانمندی بشری و کارکرد انسانها بهعنوان نیروهای تولیدی بیشتر میشود. خدمات آموزشی چرخهی تولید را تقویت میکند.
در نظامهای سرمایهداری و طبقاتی، دولتها بهگونههای مختلف در ارائهی خدمات اجتماعی، گزینشی عمل میکنند. تاریخ افغانستان شاهد این واقعیت بوده است که دولتها بهجای تقویت و تجهیز نیروهای اجتماعی و بلندبردن ظرفیتهای انسانی، عامل محرومیت تودهها از حق آموزش و خدمات اجتماعی بوده است. دولت در افغانستان بیشتر از هر جامعهی دیگر استبدادی بوده و استبدادی عمل کرده است. به گواه تاریخ کشور، محرومیتسازی نظاممند گروههای قومی و اجتماعی در دستور کارِ حکومتهای استبدادی در این سرزمین بوده است.
مطالب مرتبط
خصوصیسازی نهادهای آموزشی و دانشگاهی کمکی بنیادی به محرومیتزدایی از حق و نیاز آموزشی نمیکند و این نظام خدمات آموزشی و تحصیلی را در بدل پول ارائه میکند. تنها کسانیکه توانمندی پرداخت پول را داشته باشند میتوانند در مکتبها و دانشگاههای خصوصی شامل شوند.
دانشگاههای خصوصی در خدمت طبقهی فرادست و متوسطه جامعه بوده و پدیدآورندگان آن سرمایهداران هستند، آنها از ایجاد این نهادها بهمنظور بهدستآوردن پول استفاده میکنند. دایرهی خدمات این نهادها از طبقهی متوسط و متمول خارج نمیشود؛ اما دانشگاههای خصوصی تحصیلات دانشگاهی را که پیش از این تنها در دانشگاههای دولتی ممکن بود، مساعد کرده و تحصیلات دانشگاهی از انحصار مطلق دولت خارج شده است. دانشجویانی که به دانشگاههای دولتی راه نمییابند برای آنها امکان تحصیل دانشگاهی در بدل پول فراهم شده است. با وجود این کارکرد مثبت دانشگاههای خصوصی، اما این نهادها بستری برای پاسخدهی به نیازهای دانشجویان فقیر نیستند و دانشجویان زیادی نمیتوانند به دلیل نداشتن پول در دانشگاههای خصوصی، تحصیل کنند.
در افغانستان که سطح سواد پایین است و دولت نمیتواند خدمات آموزشی و تحصیلات دانشگاهی را برای جامعه فراهم کند، خلای که در زمینه وجود داشت، دانشگاههای خصوصی آن را پر کرده و این از کارکرد مثبت دانشگاههای خصوصی است. اشکال بزرگ در خصوصیسازی خدمات آموزشی و تحصیلی این است که از آن، تنها طبقهی متمول و سرمایهدار میتواند استفاده کند و موقف این طبقه و افراد آن را در جامعه پایدار میسازد و در تحکیم مناسبات طبقاتی نقش دارد.
با توجه به این واقعیت که سطح سواد در افغانستان پایین است و بیش از شصت درصد افراد جامعه به فقر مطلق مواجه است، نیاز است که خدمات آموزشی و دانشگاهی برای این جامعه رایگان باشد تا برای همگان امکان دسترسی به آموزش و تحصیل وجود داشته باشد؛ اما حالا چنین نیست. اکثریت جمعیت افغانستان فقیر است و حتا نیازمندیهای اولیهیشان را نمیتوانند رفع کنند. امکان این وجود ندارد که فرزندانشان را در دانشگاههای خصوصی شامل بسازند؛ چون که توان پرداخت هزینهی تحصیلی در دانشگاههای خصوصی را ندارند.
سخن آخر اینکه دانشگاههای خصوصی زمینهی تحصیلات دانشگاهی را فراهم کرده؛ اما خصوصیسازی، به هر شکل آن، در بخش خدمات آموزشی و تحصیلی و در بخشهای دیگر، بیشتر بهنفع طبقهی متمول است و در خدمت تهیدستان واقع نمیشود.