فیلمِ افسانۀ «تومیریس» در کشورِ قزاقستان ساخته شد. این فیلم را «آکان ساتایف» کارگردانی کرد و در سالِ ۲۰۱۹م. منتشر شد. در میانِ فارسیزبانان، این فیلم به خاطرِ کروش نامی شهرت پیدا کرد.
در نقدِ فیلم، به دو نکته باید توجه داشت: یک نقد از لحاظِ تخنیک و دیگری نقد از لحاظِ محتوا. نوعِ نخست، مربوط به کارشناسانِ سینما و کارگردانان دارد. نوعِ دوم، مربوط به رشتهها و و بخشهای محتوای آن است که فرد میتواند نظرش را ابراز کند.
از لحاظِ محتوایی، چند جای آن محلِ اِشکال است. باید یادآور شوم که این نقدها به کارگردان نیست؛ به محتوای تاریخی آن است. نزدیک به یک قرنِ پیش، خانهتکانیِ زیرِ نامِ «تاریخِ شرق باستان» به ویژه «اِران ویجه» شروع شد. این خانهتکانی در تاریخِ کشورها دستدرازی کرده و در تبانی با حاکمانِ کشورهای سودجو و فاشیست آن را به نامها و جاهای دیگر عوض کرده است. از جمله تحریفهای بزرگ با همکاری دولتِ رضا خانی، تغییرِ جای اران ویجه از مرکزِ افغانستان/ خراسان به غربِ کویرِ نمک و وارد کردن سلسلۀ واهی هخامنشی به تاریخ که افتخاراتِ «کیانیانِ بلخ» را به نامِ آن خودساخته، نوشتند.
نخستین موردِ اشکالِ این فیلم، نقلِ فیلم از زبانِ «ابونصر فارابی» است. درست که ابونصر از ترکان است؛ ولی هیچ کتابِ تاریخی ندارد. او فیلسوفِ به تمامِ معنا بود. ما هیچ مدرکی نداریم که ابونصر موریخ بوده، تاریخ نوشته یا تاریخ نقل کرده باشد. دومین اشکال کسی است که ابونصر از او نقل و قول میکند (هریدوت). هریدوت، موریخِ گمنامیست که طی هزار و سیصد سال از او نام برده نشده است. نامِ او نخسین بار در خانهتکانی اران ویجه شنیده شد.
در لغتنامۀ دهخدا هم یک منبع برای معرفی هریدوت آورده. در نقشهای ابتدای که از ساکهها به دست آمده، ساکهها با چهرۀ آلپی است؛ بینی غقابی و چشمانِ غزالی با کلاههای بلندِ مخروطی. در فیلم، کلاه همان است؛ اما چهرهها ترکانِ مغولی و شبیه بومیانِ آسیایی، با چشمانِ بادامی و بینی خمیده است. اشکالِ دیگر و مهمترین آن، فردی به نامِ کروش است. کروش از فریبهای بزرگِ قرن است. کروش و هخامنش هیچگاه وجود نداشته و بیش از نود سال عمر ندارد. در شاهنامهها هیچ نامی از کروش و هخامنش نیست. در هزار و سیصد سال، هیچ نامی از سلسلۀ هخامنشی نبوده است. در قرنِ بیست، چند نفر میاید و کروش و هخامنش را مینویسد و از طرفِ دولت، به شکلِ گسترده تبلیغ میشود.
ما با وارنهنمایان و نانخوران نامِ تاریخ مواجهایم. متاسفانه، این مریضی به سینما هم رخنه کرده است که این حرکت به پخشِ دروغ تشدید میکند. کار ما بایست روشنگری باشد. از مرزِ دروغ میباید فراتر دید.
***