شناسه کتاب
نام: چهها که نوشتیم! | نویسنده: رهنورد زریاب | طراح جلد: روحالامین امینی | برگآرا: اورنگزیب بیضایی | ناشر: بنیاد آرمان شهر | تعداد صفحات: ۲۴۵ | چاپ: زمستان ۱۳۹۳ | شمارگان: ۱۰۰۰ تیراژ.
وقتی اسم بامسمای رهنورد زریاب به گوشمان میخورَد، معمولاً به یاد رمانهای محبوب او از جمله «درویش پنجم»، «چارگرد قلا گشتم…» و «گلنار و آیینه» میافتیم. اما آقای زریاب در آثار غیر داستانی خود نیز دستی باز و قریحهای اعجابآمیز دارد. «چهها که نوشتیم»، که یکی از همین کتابهای غیر داستانی اوست، مجموعهایست از نوشتههای پراکنده که بیشترینهاش روی موضوعات ادبیات پارسی میچرخد. یادآور میشوم که این کتاب اولبار در سال ۱۳۸۲، توسط نشر عرفان به نشر رسیده است. به نظر من، آنچه این کتاب را خاص میسازد، را میشود اینطور برشمرد:
قصهگویی
در این اثر غیر داستانی، نثر کتاب را میبینیم که با حلاوتی بهیادماندنی عربیزدایی و فرنگیزدایی شده است و شبیه آثار دیگر رهنورد زریاب میتوان از پس متون صدای یک قصهگوی سحرکننده را شنید. گویا نویسنده را گزیری و گریزی از قصهگفتن نیست، که اینْ البته کتاب را صدبار خواندنیتر و شاید هم بلعیدنیتر کرده است.
برای مثال در بخشی از کتاب که «اوصافی از واصف و وصف او در صف اصحاب فلسفه» نام دارد، نویسنده آخرین عکسی که از واصف باختری دیده است را چنین وصف میکند: «در این عکسِ نیمتنه، واصف را میبینیم که دست چپش را زیر زنخ و الاشه گذاشته است و سگرتی هم در بین انگشت میانه و انگشت اشارهی او دیده میشود… لبهایش حالتی دارند که اگر اندکی حرکتی میکردند -شاید- نشانههای لبخند محزونی را ترسیم میتوانستند کرد. و چشمهایش نیز، در این عکس حالتی دارند که انگار به بیننده میگویند «دیدی که روزگار با من چه کرد؟»».
عجینشدن ادبیات و تاریخ
در برگ-برگ «چهها که نوشتیم!» میشود پارهروایتهای طرفهی تاریخی را خواند. یکی از نوشتههای درخشان این کتاب، نوشتهی «نقشهایی از شقاوتهای شرقی» است که به مناسبت یک صد و سومین سال تولد میر غلام محمد غبار نگاشته شده است. نویسنده در این نوشته بهزیبایی بیان میکند که چطور کتاب «افغانستان در مسیر تاریخ» از تاریخنگاری خشکی که با اعداد و اوصاف کلی سروکار دارد فراتر رفته و با زبردستی با وصف آدمها، مکان، زمان، لحظات و حالات، فضاآفرینی میکند. شاید بتوان این نوشته را یکی از نقدهای غیر قابل چشمپوشی در باب ادبیات تاریخی بهحساب آورد.
به کانال تلگرام هفتهنامه پیرامون بپیوندید.
این کتاب نوشتههای دیگری هم دارد که شامل موضوعات تاریخی میشود. نویسنده از محمود طرزیِ خامهزن میگوید، از واصف باختریِ فیلسوف و شاعر، از غبارِ مورخ، از اشرفخان هجریِ نظمسرا و از رند شیراز. همچنین او در «گذشته را چیگونه میبینیم؟» از لزوم آگاهی از تاریخ میگوید و در «این اسلام سنتی عزیز ما» نیز از زمینهی تاریخی ظهور اسلام و از اسلامِ پذیرای تغییر و اصلاح مینویسد.
بیشتر بخوانید:
رهنورد زریاب در مورد زبانشناسی و ادبیات نیز نگاشته است. او در باب ریزهگرایی (مینیمالیسم) و نمونههایی از ریزهنگاری در زبان پارسی نگاشته است. خود رهنورد زریاب نیز کتابی دارد بهنام «قلندرنامه» که روایتهایی از ریزهنگاریهای قلندروار خودش است. در نوشتهای پیشنهاد میکند که بهجای استفاده از واژهی فرنگی «charisma» از «فره» استفاده کنیم. در «دو سه گپ در مورد نقد ادبی» ناقدان را به قلم نقد میگیرد. و در «بیایید اندکی رسوا شویم» در مورد آفت سانسور و خودسانسوری سخن میگوید. در این نوشتهها، جز نوشتهی آخر، به نظر من، بیشتر طرح مسأله صورت گرفته است و قلمبهدستان ما را لازم است تا بیشتر در این موارد تفحص و جستجو کنند.
پیرامون را در تویتر دنبال کنید.
بدون شک هرکه سودای زبان و تاریخ و هویت دارد، میتواند خود را مخاطب «چهها که نوشتیم!» یابد. نام این کتاب نیز از بیتی از واصف باختری به عاریت گرفته شده است که بد نیست چاشنی آخر این یادداشت شود:
رسید خامه چو در دست ما چهها که نوشتیم
چهها نویسد، اگر، ما به دست خامه رسیدیم!