«دستورنامهی سکس برای زن مسلمان: یک رهنمای حلال برای سکس شگفتانگیز»، کتابی کمحجم که در ۲۰۱۷ توسط یک زن مسلمان با نام مستعارِ «ام مولادهات» منتشر شد، نکات سکسی پیشپاافتادهای را گردآوری کرده است. این کتاب نه فهم تازهای دربارهی این موضوع کهنه و ملالآور ارائه میدهد، و نه یک بنیاد واقعی برای طرح کامل آن. حتی نثر مولادهات از صفحات ادبیات اروتیک «جهانی» و ناشر-مؤلف، جداشده احساس میشود. او به خوانندگان وعده میدهد که «شما را به یک سوراخ خرگوشیِ لذت پایین کند … و بهشما یاد میدهد که چگونه همسرتان را وادار کنید با شهوت لجامگسیخته به شما نگاه کند … و به مردی تبدیل شود که نتواند شما را لمس نکند و وقتی مردان دیگر حتی به شما نگاه کنند، مملو از حسادت شود».
با اینحال، کتاب مولادهات در طی روزهای انتشار آن، موجی از توجه رسانهها و وبلاگنویسان در سراسر جهان را به خود جلب کرد. این امر، هیچ ارتباطی با بینشها و دیدگاههای نویسنده در کتاب نداشت، و تقریباً همهچیز به تازگی انگاشتهشدهای بر میگشت که یک زن مسلمان برای خوانندگان مسلمان آشکارا دربارهی سکس مینویسد.
این شگفتی و تعجب، موجه بود. در حالیکه جهان اسلام بسیار پراکنده و بهطرز باورنکردنیای، متنوع است، منتقدین فرهنگی و دانشمندان مسلمان اغلب بهخاطر سکوت وسواسی دربارهی سکس، بهویژه در حوزهی عمومی، در بسیاری از جوامعی با اکثریت مسلمان، اشاره کردهاند. هنگامیکه پای سکس بهمیان میآید، اغلب در زمینهی وعظ و اندرز به عفت و تفکیک جنسیتی، یا گفتگوهای خصوصی یا مشورهی ازدواج دربارهی مکانیکهای جنسی است که در لفافهی ارزشهای دگرجنسگراهنجارانه (heteronormative) پیچیده شده است. حتی کشورهایی با اکثریت مسلمان، که بهلحاظ اجتماعی نسبتاً لیبرالاند، مانند لبنان و تونس، با گفتگو دربارهی سکس دستوپا میکنند: لبنان نخستین برنامهی مدرن آموزش جنسی عمومیِ جهان عرب را در ۱۹۹۵ راهاندازی کرد، اما بهدلیل فشار و مقاومت مذهبی، مجبور شد پنج سال بعد آن را دور اندازد. هیچ کشور عربی دیگری -جز تونس، در اواخر سال گذشته- تلاش نکرد تا در جایی که آنها ناکام شدند، موفق شود.
بسیاری از تلاشهای قبلی برای نوشتن دربارهی سکس و رابطهی (نامشروع) جنسی از دیدگاه اسلام، در مواجهه با سانسور و انتقاد، ناکام شده است. در ۲۰۰۱، «مبین اختر»، داکتر پاکستانی، سعی کرد تا کتاب کاملاً پزشکیِ «آموزش جنسی برای مسلمانان» را منتشر کند؛ در واکنش، بهظن تقویت گفتمان غیراسلامی، یک مقام محلی دولتی برای تحقیق و پرسوجو او را به داخل دفتر کارش کشید، از سوی همکارانش برچسپ «شیاد» خورد، و با تهدیدهایی جدی روبهرو شد. مسلمان شمال آفریقایی، نویسندهی رمان اروتیکِ «بادام» (The Almond)، ۲۰۰۴، از نام مستعار «ندژما» استفاده کرد تا تأثیر این نوع واکنشهای منفی را به حداقل برساند، و با «ناقص»خواندن رویکردهای مسلمانان مدرن نسبت به گفتمان جنسی، آشکارا از آن انتقاد کرده است. آموزگاران ناظری چون «محمد شهید السلام» و «میزانالرحمن» از دانشگاه داکا در بنگلادش، ابراز تأسف کردهاند که همهی اینها آموزگاران را وا میدارد که تلاش کنند از دیدگاه مسلمانان، روی مواد سکولار کار کنند که ممکن است وقتی سعی میکنند برنامههای آموزش جنسی را تدوین کنند، چیزی را برای آنها یا برای جامعهشان تبیین نکند.
این نقص آشکار، مولادهات را برانگیخت تا «دستورنامهی سکس برای زن مسلمان» را بنویسد. او متوجه شده بود که جوانان مسلمان از بیمیلی دوستان و خانوادهیشان نسبت به صحبتکردن دربارهی سکس بهدلایل مذهبی شکایت دارند -دربارهی اینکه توضیحات سریع و فشرده در مورد هیدرولیک جنسی (sexual hydraulics) دریافت میکنند، اما هرگز پیش از ازدواج دربارهی طیف کاملی از میل و فعالیت جنسی چیزی نمیآموزند. به نظر میرسید بسیاری دیگر اعتقاد دارند که ایمان مذهبی مستلزم «زندگی جنسی غیرفعال است و هرگز فراتر از حد معمول نمیرود». این دوستان به مولادهات گفتند که دانش جنسی و صراحت او بینظیر و باارزش است. هم مولادهات و هم رسانهها این فکر را پذیرفتند، و کتابش را بهعنوان یک اثر بدیع و پیشگام تبلیغ کردند.
اما نقصی که مولادهات و منقدان (reviewers) وی به آن اشاره کردند، در واقع، یک پدیدهی جدید است. از بدو تولد اسلام تا حدود ۱۵۰ سال پیش، جهان اسلام کانون ادبیات اروتیک و توصیههای جنسی صریح و آزادانه بود که اکنون مثل همیشه مبهم و مهآلود به نظر میرسد -کار عمدهی مشترک و برجستهای که من آن را سکسشناسی اسلامی مینامم. در حقیقت، اسلام چنان نسبت به سکس، باز و صریح بود که فرهنگهای مسیحی همسایه اغلب سعی در لکهدارکردن آن بهعنوان ایمانِ مورد پسند برای منحرفانی با هوس جنسی جنونآمیز، داشتند. در اوایل ۹۶۲، «هروتسویتا»، نویسندهی مسیحی در آلمان، از «عبدالرحمن سوم»، خلیفهی بهتازگی مردهی کوردوبا و هموطنانش در «The Passion of Saint Pelagius»، بهعنوان «فاسدشده با گناه لواط» و «آلوده به شهوت جسمی» انتقاد کرد.
تمامی اطلاعات مربوط به سکسشناسی اسلامی به بلوغ و پختگی نرسیده است -مثل پافشاری ابنسینا، بحرالعلوم فارسیزبان قرن یازدهم، و پدر طب و فلسفه مدرن، بر اینکه فروکردن مرچ تند در واژن زن بعد از مقاربت حفاظتنشده، بهاندازهی هر روش جلوگیری دیگر از بارداری، قابل اعتماد است. روشی که نویسندگان مسلمان در طول دورهها دربارهی سکس مقعدی مردان، بهعنوانِ عملی ذاتاً آسیبشناساسانه یا عملی که فرد را از مردی میاندازد، سخن گفتهاند، بی هیچ اشارهای به تعداد دیگری از ایدههای رایج در مورد سکس و سکسوالیته، نیز قطعاً با ارزشهای امروزیِ سکولار و مترقی در تضاد است. اما برخی از توصیههای مشترک و رایج، مانند خواستن از مردان برای معاشقه و پیشنوازش بیشتر و کسب اطلاعات در مورد آناتومی و ارگاسم زنان، و نیز طرز فکری که سکسشناسی اسلامی، سکس را فینفسه بهعنوان منبع لذت میبیند، تنوع و گشادگی نسبت به بررسی و آزمایش، بهسان همیشه با ارزشاند.
سکسشناسی اسلامی در مواجهه با جریان محافظهکاری مذهبی روبهرشد، که تا حدی بسیاری از جوامع مدرن اسلامی را تحت تأثیر قرار داده است، در حوزهی آگاهی عمومی کمرنگ شد. اما هرگز کاملاً از بین نرفت. امروزه بسیاری از مسلمانان، بحثها و گفتگوهای بیپردهی جنسی را میبینند یا با آن درگیرند؛ گفتگوهایی که چهرههای نسبتاً محافظهکار مثل «هبه قطب»، میزبان برنامهای معلومات جنسی در تلویزیون مصر، رهبری میکنند و یا آموزگاران مترقی و آشکارا کوییر (فراهنجار جنسی) مانند «وازینا زوندون» در ایالات متحده و فعالانی که در یک چهارچوب اسلامی کار میکنند، مثل سازمان «حلم» در لبنان یا «نظریه» در هند. آنها نهتنها فعالان، آموزگاران و نویسندگان سکولارِ جنسی را تقویت و حمایت میکنند، بلکه میزان قابل توجهی از تنوعات کلیشهبرانداز در درون ایمان را برجسته میکنند.
ترجمههای دیگر
افسانهها و واقعیتها دربارهی خصوصیسازی تحصیلات عالی
«پدرت معتقد بود که هر روز، روز دختر است»؛ ادای احترامی به عبدالصمد امیری: نامهای به دختر شیرخوارش
سکس در نخستین متون دینی اسلام آمده است: در قرآن، کلام مستقیم خدا، و در حدیث، داستانهای پندآمیز از کردارها و گفتههای پیامبر که بهصورت شفاهی از نزدیکترین یارانش منتقل میشود، گرچه فقط حدود ۱۵۰ سال پس از مرگ او، در قرن هفتم میلادی، مکتوب شده است. قرآن، ترویجدهندهی طیف گستردهای از ارزشهایی است که کسی ممکن از یک دین ابراهیمی انتظار داشته باشد، مثل هشدارها از رابطهی جنسی خارج از ازدواج و تأکیدات بر عفت و نجابت عمومی. اما دهها حدیث، گفتههای پیامبرانهی صریح، غالباً صاف و ساده و مفصل، راجع به سکس و سکسوالیته ارائه میکند.
احادیث بیشماری حاکی از آن است که تازهمسلمانشدهها غالباً از پیامبر سؤال میکردند که تغییر دینِ آنها در زندگی جنسیشان چه معنی میدهد. محمد، در میان سایر چیزها، با خطابههایی دربارهی ارضا، پیشنوازی و ارزش حفظ مهربانی و شیطنت در رختخواب پاسخ میداد. او دستکم بر یک سنت تأکید دارد که یک مرد باید مطمئن شود که همسرش قبل از خودش ارضا شده است. این، درست بخشی از یک مسلمانِ خوب بودن است. او همچنین برای پیروانش دربارهی موضوعاتی مثل محسناتِ روشِ پسکشیدن، خطبههای طولانیای ایراد میکرد و حتی سکس خوب را «صدقه»دادن، عملی با فضیلتِ مقدس، عنوان میکند.
در روایتی قابل توجه، پیامبر مردی که به فراخور تقوا و پرهیزگاری، زندگیاش را وقف روزه و نماز کرده بود -و در این فرایند، در کمال تعجب همسرش، از سکس دست کشیده بود- را سرزنش میکند. به نظر میرسد پیامبر اظهار میدارد که نادیدهگرفتنِ هدیهی خدادادیِ سکس خوب، توهینی آشکار است. بر اساس این حدیث و احادیث مشابه و نیز آیات مهم قرآنی، اکثر محققان بر این عقیدهاند که محمد معتقد بود زنان حق لذت جنسی دارند، و شوهرانشان، در حد توان، وظیفه دارند این مهم را برآورده سازند. مفسران میگویند اگر زنی حداقل هر چهار ماه یک بار ارضای جنسی نشود، در حالیکه شریک زندگی دارد و میخواهد سکس داشته باشد، دلایلی برای طلاق از او و جستجوی یک شریکِ دمسازتر و از لحاظ رابطهی جنسی بخشندهتر، دارد.
اگرچه دانشمندان مسلمان هزاران حدیث را گردآوری کردهاند که طیف وسیعی از مباحث و موضوعات جنسی را، با جزئیات کامل، در بر میگیرد، و آنها را بهعنوان راهنمای اصلی زندگی و ارزشهای اسلامی معرفی میکنند؛ اما این روایتها نمیتوانند تمامی جنبههای زندگی بشر را پوشش دهند. نویسندگان مسلمان امروزه همچنین روی اعتبار برخی از احادیث چونوچرا کردهاند و اعتراف کردهاند که روایتها غالباً با یکدیگر تناقض دارند و اینکه این تناقض ممکن است بهدلیل انتقال مخدوش یا مجعول آنها باشد. بهعنوان مثال، یک حدیث اعلام میکند که هرکسی که در حال رابطهی جنسی با حیوان گرفتار شود، باید کشته شود. حدیث دیگر میگوید این، مسألهی مهمی نیست.
«تیم وینتر»، دانشمند مسلمان بریتانیایی و مشاور ازدواج اسلامی، که بهنام «شیخ عبدالحکیم مراد» نیز شناخته میشود، توضیح میدهد: «اسلام، واتیکانی ندارد که تعیین کند چه چیزی هنجاری است». بنابراین، هیچکسی نمیتواند معنای دقیق مرزهای جنسی اسلام در رختخواب را تعریف کند.
این عدم اطمینان، باعث قرنها بحث دربارهی چگونگی ارزیابی و تفسیر حدیث شده است و جوهر معتبرترین روایتها برای اعمال بر همهچیز در این جهان، بهشمول سکس، را استخراج کرده است. از قرون وسطا تا دوران مدرن، دانشمندان مسلمان احساس کردهاند که جزئیات دقیق هر عمل یا حرکت جنسی را موشکافی و بحث، و در موردشان حکم صادر کنند تا بدانند که خدا و پیامبرش چگونه با آن برخورد میکردهاند. و نه فقط دانشمندان گمنام. بنیانگذاران هر مذهب، یا مکتب فقهی اسلامی، که در سدههای نهم و دهم کار میکردند، و نیز اخلافشان، جزئیات دقیق سکس و سکسوالیته را بهطور عمیق در آثارشان کاوش کردند. جلالالدین سیوطی، دانشمند برجستهی مذهبی مصری قرن ۱۵، دستکم ۲۳ اثر راجع به سکس و سکسوالیته نوشت. وینتر میگوید: تا به امروز «شرح و توصیفهای صریح و مبتنی بر واقعیت از، و توصیههایی دربارهی تکنیکهای جنسی، همیشه در دستورنامههای شریعت و اخلاق اسلامی گنجانده شده است».
«جینید جهانگیر»، اقتصاددان، که در دانشگاه «مکایوان» در کانادا تدریس میکند و دربارهی سکس و سکسوالیته در متون اسلامی تحقیق میکند، میگوید: طی قرنها، دانشمندان مذهبی به این مسأله پرداختهاند که موضع متون اصلی و سنن مقدس دربارهی تعدادی از رفتار جنسی، از جمله رابطهی مقعدی، چیست. قرآن داستان لوط را بازگو میکند، که در بیشتر ادیان ابراهیمی برای محکومکردن سکس مقعدی استفاده میشود. چند حدیث حتی ادعا میکنند که محمد صریحاً اظهار داشت که سکس مقعدی، اسلامی نیست.
با اینحال، دانشمندان مدتهاست که به تفصیل دربارهی اینکه رابطهی مقعدی از نظر خدایشان، دقیقاً تا چهاندازه ناروا است، محاجه کردهاند. جهانگیر خاطرنشان میکند که از قرن نهم تا دوازدهم، دستکم یک مکتب از دانشمندان اهل سنت استدلال کرد که ناپاکی مدفوع و حفرهی مقعد، و درد احتمالیِ که بر شریک پذیرنده بهدلیل نبودِ روانکنندهی طبیعی وارد میشود، سکس مقعدی را ناخوشایند میکند -اما این کار «مکروه» است نه «حرام». این به این معناست که خدا از سکس مقعدی «خوشش» نمیآید و از صمیم قلب علیه آن توصیه میکند، اما آن را «منع» یا دستاندرکاراناش را عذاب نمیکند. در حالیکه متون اهل سنت بهسمت مواضع سختگیرانهی ضد رابطهی مقعدی پیش رفته است، اکثر علمای شیعه معتقدند که رابطهی مقعدی ناشایست است اما تا زمانیکه شریک مؤنث پذیرنده با شور و اشتیاق به آن رضایت دهد، مجاز است.
جهانگیر اشاره میکند که حتی در میان علمای اهل سنت، که سکس مقعدی را محکوم میکنند، برخی در بین خودشان استدلال کردهاند، و تا به امروز هم استدلال میکنند، که ناپاکی مقعد و سکس مقعدیِ غیرمجاز دقیقاً از کجا شروع میشود. آیا انگشتکردن یا لیسزدن قسمت بیرونی مقعدِ شریک، مجاز است؟ اگر کسی تحریک مقعدی خارجی را اجازه دهد، فرد چهزمانی از مرز عبور میکند و به انگشتکاری داخلی میرسد؟
از قرن نهم، روشنفکران مسلمان، مثل «جاحظ»، نویسندهی بغدادی، «رازی»، طبیب، که بهخاطر مطالعاتش دربارهی آبله و سرخک بهیاد آورده میشود، جریان متمایزی از ادبیات سکسشناختی را ایجاد کردند: «علم الباه» (اصطلاحی عربی برای «دانش مقاربت جنسی»). این کتابها -که اغلب مبتنی بر اطلاعاتِ آثار مذهبیاند- از جمله «دایرهالمعارف لذت»، در قرن ۱۰، که «علی بن نصر الکاتب»، طبیب بغدادی، نوشت، اطلاعاتی پراگماتیک را بر اساس تجربهی زیستشده و مشاهدات سکس، و نیز فهم و دریافتهای علمی عصرشان، ارائه میدهند.
دائرهالمعارفِ الکاتب از مطالعهی «جالینوس»، طبیب یونانی قرن دوم، دربارهی دخترش، که سکس با زنان را به سکس با مردان ترجیح میداد، استفاده میکند که تلاش میکرد لزبینیسم را بهعنوان نتیجهی خارش واژن توضیح دهد که فقط با مایع واژن دیگران قابل خارش است. او از سقراط نقل قول میکند تا سابقهای برای سکس ارتباطی و مزایای گفتگوی کثیف بسازد، و تحسینهای فرضی جوامع عرب بادیهنشین معاصر از خودداری مورد علاقهی اشخاص محبوبِ دورافتاده را خلاصه میکند تا آن را با این استدلال که مقاربت برای یک رابطهی خوب، ضروری است، رد کند. او اظهار میکند: «مقاربت جنسی به روح، هیجان؛ به قلب، شادی؛ و به صمیمیت، حیات تازهای میبخشد».
آثار «علم الباه» غالباً تحلیلهایی از موقعیتها و اعمال جنسی نافذ و غیرنافذ، خوراکههای مقوی جنسی، و محصولات پیشنهادیِ بزرگکنندهی آلت و سفتکنندهی واژن، و نیز راهنماییهای جامع برای آداب مقاربت را ارائه میکنند. آثاری مثل «قانون در طبِ» ابنسینا، این بینشها را در فهرستهای خشک نقل میکنند. دیگران از روایتها و اشعار استفاده میکنند. «ابن حزم»، شاعر و فیلسوف اندلسی قرن یازدهم، در «طوق کبوتر»، دربارهی قدرتِ مرحلهی ابتدایی عشق با استفاده از داستانِ «مردی» تأمل میکند «که با عشق به دوشیزهای که در همسایگی نزدیکاش سکونت گزیده بود، بهسختی درهم شکسته بود»، و پس از آن که فهمید که میتواند آن زن را ببیند و با او باشد، «از فرط خوشی، هیجانزده و تقریباً هذیانی میشود؛ گفتارش ندرتاً منسجم و مرتبط بود».
نویسندگان «علم الباه»، بر اساس تجربیات زیستشده، اغلب اعمال و حرکات جنسی -مانند همجنسکامگی (homoeroticism)- را، که ممکن بهنظر میرسد در متون دینی به آنها اهمیت داده نشده است، توصیف یا حتی ترویج میکنند. «قابوسنامه» -اثری قرن یازدهم که راهنمایی برای زندگی است، نوشتهی کیکاووس، حاکم طبرستان، برای فرزندش، گیلانشاه- یک فصل را صرفِ نوشتن دربارهی مزایا و معایب دگرجنسگرایی و همجنسگرایی میکند، و در نهایت، بهنفع دوجنسگرایی به نتیجه میرسد. یکی از مشهورترین کتابهای «علم الباه» در جهان مدرن، «باغ معطر» است که بهواسطهی یک دانشمند بربر، معروف به «النفزاوی»، به دستور یک حاکم قرن پانزدهم تونس، گردآوری شده است. علاوه بر فصلهای، به زبان عامیانه، مربوط به اندامهای تناسلی و «نسخههایی برای افزایش ابعادِ اعضای کوچک، و برای برانگیزانندهساختن آنها»، فصلی را به لذتهای خوابیدن با مردان، بر خلاف زنان، ارائه میدهد.
به موازات «علم الباه»، شاعران نیز در سراسر جهان اسلام یک سنت اروتیک غنی (غالباً همجنسکامه) را ایجاد کردند؛ از آثار قرن نهمیِ شاعر سازندهی عرب-فارسی، «ابونواس»، که از زیبایی پسران نوجوان لذت میبُرد، تا آثار «رومی»، عارف و عالم دین فارسیزبان قرن سیزدهم. رومی، شاعری عمیقاً پارسامنش، در بعضی مواقع ایدههایی را دربارهی تلاش برای رسیدن به خدا، از طریق حکایات جنسیِ هرزه، خندهدار و شگفتآور نقل میکرد؛ مثل حکایتی که در آن یک زن، کنیزش را دزدکی در حال لذتبردن از سکس با یک الاغ میبیند. با حسادت از لذت کنیزش، زن زیر الاغ میخوابد و او را به داخلکردن آلتش در خود نوازش میکند. اما او از ایدهی کنیزش مبنی بر استفاده از کدو برای محدودکردن میزان عمقی که الاغ میتوانست داخل کند، بیخبر بود. «خر مؤدب گشته در خاتون فشرد/تا بخایه در زمان خاتون بمرد/بر درید از زخم کیرِ خر جگر/رودهها بسکسته شد از همدگر/دم نزد در حال آن زن جان بداد/کرسی از یکسو زن از یکسو فتاد». رومی به ما میگوید اینگونه است اهمیت توجه به سخنان استاد -حتی اگر آن استاد فرودست و حقیر باشد- در هنگام نشاطجوییِ معنوی یا جسمی.
دشوار است بگوییم که مردم در گذشته چگونه به این حواشی مختلف اندیشهی جنسی نگاه میکردند یا آنها را در زندگی خودشان جمع میکردند. «امانالله دِ سوندی»، کارشناس تاریخ سکسوالیته در جهان اسلام در دانشگاه کورک، گمان میکند که این مسأله، نظر به زمان و مکان، و از فرد به فرد، کاملاً فرق میکند. برخی از خوانندگان ممکن است ادبیات اروتیک و توضیحات علمی را رد کنند، و برای رهنمایی سکسشناختی، فقط به دستورنامههای مذهبی محافظهکار مراجعه کنند. با اینحال، ما میدانیم که برخی از چهرههای مذهبی خود را در انتقاد از، مثلاً، سکس مقعدی در متون دینی، آزاد/راحت احساس میکردند، اما در کانتکستهای دیگر با مدارای بیشتری دربارهی همجنسکامگی میخواندند، مینوشتند و صحبت میکردند. ما همچنین میدانیم که بیشتر این آثار، قرنها در اکثر بخشهای جهان اسلام، بهطور گستردهای در دسترس بودهاند.
این آثار، که در پیرامون همدیگر میچرخند و اغلب به همدیگر ارجاع میدهند، متفقاً یک رشتهی غنی، متمایز و آزادِ دیالوگ و فرهنگ جنسی را شکل داد: حوزهی گستردهی سکسشناسی اسلامی. «حبیب آکانده» در «یک نوک زبان عسل» (۲۰۱۵) خاطرنشان میکند که چون بیشتر این آثار عمده، توسط مردان و برای مردان در زمینههای غالباً دگرجنسگرا نوشته شدند، دارای محدودیتهای بسیار آشکار و نقاط کورِ فراواناند. با اینحال، این سنت سکسشناختی، مجموعهی سرسامآوری از امیال و اعمال جنسی -حتی کنشها و هویتهایی که به نظر میرسد قرائتهای مورد اجماع سختگیرانهی شریعت اسلامی همواره منع کردهاند؛ مانند همجنسکامگی، هنر پورنوگرافیک، رابطهی جنسی خارج از ازدواج، و غیره- را بازتاب داد و فضای فرهنگی بالقوهای را برای آن ایجاد کرد.
این بدان معنا نیست که همگان در اسلامِ گذشته، افسارگسیخته و عیاش بودند و آشکارا در مورد هر عملی که در هر متنی ذکر شده بود، بحث میکردند یا آن را میپذیرفتند. در گذشته، مثل اکنون، میشد افرادی را پیدا کرد که فقط در مواجهه با سکس احساس ناراحتی میکردند، یا حتی موضع محافظهکارانهتر از آنچه که متون سختگیرانهی مذهبی خواستار آن بود، میگرفتند. تمامی متون در زمینهی سکسشناسی، در زمانها و مناطق مختلف به یک اندازه محبوب و عمومی نبودند؛ زیرا موجهای سرکوب جنسی، جزر و مد داشتند.
مثال بارز: قرآن و حدیث، وجود «مخنثون» را بهرسمیت میشناسند؛ اصطلاحی که بهمعنای «مردان زنمانند» است اما احتمالاً در آن زمان به بعضی از یا همه کسانی که اکنون مردان زنشده مینامیم که با مردان رابطهی جنسی دارند، زنان ترانس، افراد غیرباینری، و افراد دوجنسه، اطلاق میشد. در حالیکه جامعهی عربی مدتها مخنثون را در فضاهای اجتماعی بسیار محدود پذیرفته بود، و بهنظر میرسد مسلمانان اولیه حداقل آنها را (به درجات مختلف) تحمل میکردند، مسلمانان قدرتمندی مثل «مروان بن حکم»، خلیفهی چهارم امپراتوری بنی امیه، و برادرش یحیی، سرانجام به این نتیجه رسیدند که آنها بدجنس/کفرآمیز (unholy) هستند. یکی از برادران، در زمان خدمت بهعنوان حاکم مدینه، یک مخنثِ برجسته را اعدام کرد، و مبلغی را در بدل سرِ هر مخنث دیگری در حوزهی خود قرار داد. فرمانداران و حاکمان بعدی یا دست نگهداشتند یا این آزار و شکنجه را افزایش دادند.
با اینحال، حتی در بامداراترین جوامع مسلمان، آنها فقط بعضی از اوقات -و عمدتاً در فضاهای خصوصی- اعمال همجنسگرایانه را تحمل میکردند. اندیشهی اسلامی، مدتها، مردانی را که دوست داشتند آلتشان را در مردان دیگر فرو کنند، بهعنوان فزونخواه جنسی (Hypersexual)؛ مردانی را که این دخول را دریافت میکردند، بهعنوان قربانیان یک مرض؛ و زنانی را که ملاقاتهای همجنسخواهانه (لزبین) را ترجیح میدادند، بهعنوان خیانت به ایدهآل مؤنث؛ تصویر کرده است. بنابراین، در حالیکه شاعران میتوانستند اشعار داغ و وزین دربارهی شکل ایدهآل پسر جوان بنویسند، هرگز جایی برای دو فرد همجنس وجود نداشت که بتوانند آشکارا بهعنوان یک زوج زندگی کنند.
خلاصه، در حالیکه تنوع سکسشناسی اسلامی، منابع عمیق و گستردهای از دانش اروتیک را پرورش داد، جوامع مسلمان فقط گهگاهی -و عمدتاً در فضاهای خصوصی- کنشهای همجنسگرایانه و سایر اعمال غیرهنجاری را تحمل کردهاند. با این وجود، این نوشتهها به حمایت از زندگی افرادی که «دِ سوندی» از آنها بهعنوان «مسلمانان سرکش» یاد میکند، کمک کردند؛ کسانی مثل «میرزا غالب»، شاعر لگامگسیختهی مغول قرن نوزدهم. «د سوندی» توضیح میدهد: «او ازدواج کرده بود و تعدادی زیادی طفل داشت. او همچنین اغلب، فاحشهها را ملاقات میکرد و در حال نوشیدن مشروبات الکلی، آشکارا اینسو آنسو میگشت».
علیرغم همهی اینها، تا اواسط قرن نوزدهم، سکسشناسی در اکثر بخشهای جهان اسلام تقریباً نابود شد. روشنفکران، مقامات دولتی و سایر دروازهبانان فرهنگی، شروع به سانسور اخلاقی بسیاری از متون موجود، و قدغن یا فروداشت متون دیگر کردند، تا ارزشهای جنسی مهذب را ترویج، و آنچه را که بهطور فزایندهای بهعنوان لکهی آزاردهنده تلقی میکردند، ریشهکن کنند. جهانگیر اشاره میکند که دستکم، اگر شاعران همچنان به نوشتن دربارهی معشوقهها ادامه میدادند، ابتدا باید اطمینان مییافتند که، بهعنوان مرد، فقط در مورد زنان خوشصورت بنویسند.
چه اتفاقی برای این سنت غنی سکسشناختی افتاد؟ در یک کلام، استعمار. جهانگیر توضیح میدهد هنگامی که قدرتهای اروپایی در قرن نوزدهم شروع به تسلط یا کنترل مستقیم بر سرزمینهای اسلامی کردند، متفکران مسلمان دو گفتمان و ذهنیت متفاوت، اما بهیکسان ضد سکس، را روی دست گرفتند. یک مکتب فکری اعتقاد داشت که غرب فقط بهدلیل اینکه کار درستی انجام میداد، میتوانست از نظر فرهنگی و اخلاقی بر جهان اسلام مسلط شود. بنابراین، برای بقا و پیروزی، جوامع اسلامی باید از اروپا تقلید میکردند. این باعث شد که برخی از دروازهبانان از آداب و رسوم جنسی محافظهکارانهی اروپایی اقتباس کنند؛ از آن دست آداب و رسومی که مقامات بریتانیای ویکتوریایی را وا داشت «کجرفتاری»های مثل همجنسگرایی و پورنوگرافی را بهطور سیستماتیک تعریف، سانسور، و تعقیب کنند. مکتب فکری دیگر معتقد بود که خدا به غرب اجازه داد بهعنوان نوعی مجازات برای انحطاط اسلامی، بر جهان اسلام سلطه پیدا کند -دیدگاهی که تا هنوز تفسیر محافظهکارانه از کتب اسلامی و ایدئولوژیهای افراطی در سراسر جهان اسلام را تقویت میکند. در آنزمان مانند اکنون، این برداشتهای سختگیرانه از اسلام، فضایی برای دیالوگ جنسی آزاد و متنوع نداشت. جهانگیر و دیگران استدلال میکنند که بازتاب این تغییر فرهنگی، تا امروز، در جوامع مسلمان و فراتر از آن، طنینانداز است. منتقدان اسلام غالباً زبان سختگیرترین محافظهکاران را با خوانشهای کوتهفکرانهی خودشان از متونِ گزینششدهی اسلامی در میآمیزند تا این قضیه را مطرح کنند که اسلام موجب تجاوز جسنی زناشویانه، خشونت زنگریزانه، و بچهدوستی (پدوفیلیا) میشود. اما حتی هنگامی که سکسشناسی اسلامی از حوزهی عمومی ناپدید شد و محافظهکاری جنسی مسلط شد، ژانر هرگز از بین نرفت. از این گذشته، همانگونه که «د سوندی» میگوید، «اسلام همواره از یک سنت ضد روایت حمایت کرده است». ایمان نهتنها در برابر قانوننویسی/رمزگذاری مقاومت میکند، بلکه (علیرغم اندوه و انکار تندروها) با گفتگو و تکامل رشد میکند.
در واقع، علمای دین اسلام هیچگاهی از بحث دربارهی جزئیات اعمال و حرکات جنسی دست نکشیدهاند. آنها احکام تازه دربارهی همهچیز را بیرون دادهاند؛ از قرص پیشگیری اضطراری از بارداری (یک عالم استدلال میکند که مادامی که کسانی که آن را استفاده میکنند مطمئن نباشند طفلی در بطن دارند، مجاز است) تا سکس دهانی با مقعد (عالم دیگری میگوید این کار مجاز است چون شامل عمل دخول نمیشود). در ۲۰۱۹، یک کاندیدای دکترا در «دانشگاه دولتی اسلامی سونان کالیجاگا» در اندونزی، با طرح یک استدلال حقوقی-دینیِ اسلامی، مبنی بر اینکه رابطهی جنسی خارج از ازدواج، مادامیکه پشت درهای بسته رخ دهد، جایز است، سروصداهای زیادی ایجاد کرد. (فشارها از سوی علمای محافظهکارِ جریان اصلی، او را وا داشت از آن موضع عقبنشینی کند و گرنه درجهی تحصیلیاش را بهخطر میانداخت). وینتر اضافه میکند «هنگام تحصیل در قاهره، متوجه شدم که امامان مساجد، منبع نامحدودی از جوکهای رکیک داشتند. این جوکها از منبر پخش نمیشدند، اما با اینحال از نظر اجتماعی قابل قبول تلقی میشدند».
نویسندگانی چون «محمد شُکری» در مراکش و «طیب صالح»، که اصالتاً اهل سودان است اما بعداً تا اندازهای یک شهروند جهانی شد، بازنمودهای رکیک و خودمانیای از سکس و سکسوالیته را در رمانهای اواسط قرن بیستمیشان خلق کردند. شُکری مهارت خاصی در نوشتن دربارهی همجنسکامگی و استمناء داشت. البته که کتابهای او سالها در مراکش و تعدادی دیگر از کشورهای با اکثریت مسلمان ممنوع شد. اما بهوضوح، تجربیاتی که باعث شد او دربارهی سکس و سکسوالیته بنویسد، غلیرغم سایهی سنگین سانسور، ادامهی یک خط بسیار کهنتری از فکر اروتیک بود.
در طول دههی گذشته، بهویژه، مسلمانان در سراسر جهان، سکسشناسی اسلامی را مجدداً مورد توجه عموم قرار دادهاند؛ خواه از طریق کتابهایی مانند «دستورنامهی سکس برای زن مسلمان» یا برنامههای تلویزیونیای مثل «بیگ تاک» (Big Talk) در مصر. با آنکه بیشتر اینها، رویکردهای محتاطانه و دگرجنسگراهنجارانه به سکس دارند، اما روح دیالوگ جنسیِ بیپرده و پرشور گذشته را حمل میکنند. همانگونه که «آکانده» اشاره میکند، تعدادی از کتابهایی که بهواسطهی زنان مسلمان نوشته شدهاند، مانند «سکس و قلعه» (۲۰۱۳) از شیرین الفکی، و «برهان العسل» (۲۰۰۹) از سلوی النعیمی، «از ادبیات اروتیک کلاسیک عربی الهام میگیرند» تا خوانندگان مسلمان مدرن را آگاه سازند. و مسلمانان کوئیر بهطور جدی مشغول ایجاد فضایی در درون اسلام برای هویتهای جنسی و جنسیتی متنوع در دنیای مدرن هستند. آنها از موجودیتشان دفاع میکنند، بر حفظ هویت اسلامی پافشاری دارند، و نشان میدهند که با چه آسانی میتوانند هویت جسنی و دین خود را آشتی دهند.
چندین محقق اسلامی که در نوشتن این مقاله با آنها صحبت کردم، دربارهی خطر پوشش تاریخچهی دیالوگ جنسی اسلامی به من هشدار دادند. آنها خاطرنشان کردند که ساختن افسانههای دوران طلایی ازدسترفته دربارهی آزادی و مقبولیت جنسیِ معیوب و در عینحال ستودنی، بر یک صفحه و یا در ذهن ما، آسان است. به همان اندازه، برای منتقدان اسلام آسان است که این افسانهها را به دستآویزی تبدیل کنند -دلیلی بر اینکه، گرچه ممکن است روزی اسلام، دین بزرگی بوده باشد، اما اسلام مدرن یک ساختار ارتجاعی خطرناک است که جهان را بهسمت ویرانی میکشاند و اینکه ما، در حالیکه با اکنوناش در میافتیم، باید نسبت به گذشتهی آن حسرت بخوریم.
مسألهی یادآوری تاریخ سکسشناسی اسلامی این نیست که گذشته یا حال را ستایش کنیم یا بد جلوه دهیم. بهرسمیتشناختن این مسأله است که هر کلیشهای در مورد اسلام و سکس، بهویژه کلیشههایی که از اسلام بهعنوان یک دین خشکهمقدسها تصویر میکند، کوتهنظری احمقانه است و بر اساس فهم و برداشتهای کوتهفکرانه از تکههای بسیار مرئی اما در عینحال ناچیز و ناموجهِ یک لحظه در تاریخ ادبیات و حیات اسلامی، بنا شده است.
این گونهای از تاریخ به ما یادآوری میکند که ادیان، پویایی دارند. اینها کدهای سادهی رفتاری، جنسی یا غیر آن، نیستند، بلکه همگذارههایی از خطوط متنوع دیالوگ هستند؛ که همه با هم میچرخند، و با جزر و مدهای زمان و مجال، صعود و نزول میکنند. این بدان معنی است که نهتنها اسلام، بلکه کمابیش هر دینی، این استعداد را دارد که از نظر جنسی آزاد، فراگیر و روشنگر -یا دستوپاگیر، بیرونگذار و حماقتآمیز- باشد.
***
پانوشت: مقالهی فوق با عنوان «Islamic Sexology»، به تاریخ ۹ مارچ ۲۰۲۰، در سایت ایان (Aeon) نشر شده بود. برای خوانش متن اصلی، روی عنوان انگلیسی فوق کلیک کنید.